میثم تمار

در حمایت ز امامم علی خامنه ای*می شوم میثم تمار؛ بدارم بزنید!

میثم تمار

در حمایت ز امامم علی خامنه ای*می شوم میثم تمار؛ بدارم بزنید!

۱۰ نکته پیرامون آفت زدگی آقازاده ها از نوح تا بعضیا


1- این روزها که جریان آفت اقازاده های شرور و ناصالح برخی خواص انقلاب دامان انقلاب را گرفته ، مسئله آقا ها و آقازاده ها بیش از گذشته در کشور و میان مردم داغ شده است . البته سابقه تاریخی این مسئله ، گذشته ای بس طولانی دارد و قدمت آن به دوران نوح نبی (علیه السلام ) میرسد .یعنی عمرماجرای آقازاده ها به قدمت تاریخ بشر است و مسئله تازه ای نیست .

 2- از آنجا که انسان کاملی همانند "شیخ الانبیاء" نوح (علیه السلام) به بلای آقازاده های منحرف وخطاکار مبتلا شده است ، لذا فی نفسه نمی توان خواصی امثال آقای هاشمی رفسنجانی را ملامت نمود که دیگر شما چرا ؟!  هرچند که هاشمی احتمالا بعنوان یکی از خواص امت ، از نظر تعداد این آقازاده های ناصالح شاید جزء رکورد داران تاریخ امت ها به خصوص در آخرالزمان باشد.

 3- نوح به پروردگارش عرض کرد : "پروردگارا ! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است ، و تو از همه حکم کنندگان برتری " پروردگارفرمود:" ای نوح ! او از اهل تو نیست ؛ او عمل غیرصالحی است [فرد ناشایسته ای است ] پس آنچه را از آن آگاه نیستی از من مخواه ، من به تو اندرزی می دهم تا از جاهلان نباشی." سوره هود آیه  45و 46

 4- نوح (علیه السلام) نجات فرزندش را از خدا خواست .... نوح فرزندش را نصیحت نمود تا به راه راست برگردد ... عمل غیرصالح ، پیوند آقازاده نوح را با ولایت نوح قطع کرد... نوح قبول کرد که فرزندش منحرف است و سرنوشت مدیریت امت را با سرنوشت فرزندش و البته قبر وقیامت خودش پیوند نزد ... و بالآخره خداوند تقاضای نوح در حق فرزندش را نپذیرفت و پسر نوح با بدان همنشین شد... نوح به همراه یاوران و پیروان اندک خود و حیوانات همراهش نجات یافت و آقازاه نوح در طوفان خشم الهی غرق شد ... و نوح الگویی شد برای علاج فرهنگ آقازاده پروری در تاریخ بشر.

 5- برخی از خواص در تاریخ انقلاب راه نوح نبی (علیه السلام) را رفتند و بعضا یک گام پیش نهاده خود رأی به محکومیت و مجازات فرزندان خود دادند ؛ چرا که به خطاب الهی نیک می دانستند اگرمی خواهند همچنان صالح بماند و در راه امام وامت قدم بردارند، لازم است این پیام الهی را در مورد خودبه گوش بگیرند که " انه لیس من اهلک ، انه عمل غیرصالح"

نمونه برجسته آن در تاریخ انقلاب مرحوم آیة الله مشکینی (اعلی الله مقامه الشریف) و آیة الله محمدی گیلانی و خود حضرت امام (سلام الله علیه ) هستند –برخورد قاطع امام راحل با سید حسین خمینی نوه بزرگ خود-  در خاطرم است که دوستی می گفت : فرزند آیة الله مشکینی در زندان اوین بود و ایشان  برای کاری چند بار در اوائل انقلاب به زندان آمدند اما حتی یکبار هم حاضر نشدند به سلول فرزندش سر یزند و پسر خود را از نزدیک ملاقات کند.

 6-متاسفانه برخی از خواص در طول تاریخ بر اثر دلبستگی های پدرانه در برخورد با فرزندان غیرصالح خود دچار لغزش شدند. شاید عکس العمل مرحوم آیة الله طالقانی در برابر بازداشت فرزند کمونیست خود مجتبی طالقانی که منجر به قهر چند روزه ایشان شد ، از این جمله می باشد.

 7- برخی از بزرگان رفتند و در زمان آقاییشان به آفت آقازاده ها دچار نشدند.  شهید مظلوم بهشتی از این قبیل است که خوشبختانه روزهای فتنه ۸۸ علیرضا بهشتی (مشاور میرحسین موسوی ) را ندید . البته انشا الله ولایت مداری علی مطهری چنین سرنوشتی را برای پدر شهید بزرگوارش رقم نخواهد زد.

 8-برخی آقازاده ها عاقبت به خیر شدند و بعد از آنها پدرانشان خود آفت انقلاب شدند ، سرنوشت عبرت آموز پدر شهید محمد منتظری از این جمله است .

 9-برخی خود صالحند و پس از اصلاح خود به لطف الهی فرزندان صالح هم تربیت کرده اند . نائب امام عصر، حضرت ایة الله خامنه ای و آیة الله مصباح یزدی ؛ و البته مصداق اتم آن تربیت فرزندانی مجاهد مانند احمد و مصطفی خمینی توسط امام راحل(ره) است .

10- برخی از خواص از عمل ناصالح فرزندانشان برائت می جویند و آقازاده هایشان را نوح وار انشاء الله به سوار شدن به کشتی نجات ولایت می خوانند که " و نادی نوح إبنه و کان فی معزلٍ یا بُنَی إرکب معنا و لاتکُن مع الکافرین "  سوره هود آیه 42

شاید حضرات،آیات جوادی آملی ، جنتی ، خزعلی ،و حتی آقای مشایی ... از این دسته باشند. انشاء الله

و اما اینکه جناب هاشمی جزء کدام دسته است را باید به قضاوت تاریخ و تقدیر الهی و انتخاب خود هاشمی گذاشت،لکن سوال مهم تری ذهن بنده را مشغول کرده که آیا ماجرای هاشمی و آقازاده هایش اصلا از جنس داستان نوح است و یا ...

موسوی با پوشش پارچه‌ای از محل راهپیمایی گریخت

خبرگزاری فارس: میرحسین موسوی که درصدد ورود به میان جمع راهپیمایان بود با مشاهده حجم انبوه جمعیت و ترس از مواجهه آنان، با انداختن پوشش بر روی سر و هیئتی ناشناس از صحنه گریخت.


به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، میرحسین موسوی ساعت 11 امروز به قصد شرکت در راهپیمایی 22 بهمن از خیابان رودکی عازم راهپیمایی بود که پس از مشاهده حضور میلیونی مردم به سمت یکی از کوچه‌های این خیابان به نام بن‌بست مصطفی رفته و در یکی از کوچه های این خیابان متواری و پنهان شد.
برپایه این گزارش وی تا ساعت دو و نیم بعد از ظهر امروز خود را در این منزل پنهان کرد. تیم حفاظتی وی پس از مشاهده خلوتی خیابان‌ها و عدم حضور مردم او را تحت مراقبت شدید با پوشش پارچه ای از کوچه خارج کرده و سوار برخودروها به سرعت منطقه را ترک کردند.

هشدار!!! اصولگرانمایان در راهند...

 کشور دوره ی جدیدی از شرایط سیاسی را در پیش دارد که عبور از چنین مقطعی به مراتب دشوارتر از شرایط قبل خواهد بود چرا که دهه ی گذشته عمده ی اختلاف ها و درگیری های سیاسی کشور، میان دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب بوده است اما با حذف و طرد شدن ارکان جناح اصلاح طلب از سوی ملت و نخبگان، این نگرانی وجود دارد که مبادا نیروهای اصولگرا در مبانی فکری و نظری خود دچار اختلاف نظرهای جدی شوند.

البته ایجاد چنین شرایطی نیازمند زمان زیادی است اما باید توجه داشت چنانچه نیروهای اصولگرا از حل اختلافات جزئی غفلت ورزند و نسبت به تصفیه نیروهای خود  اقدام نکنند چنین شرایطی در دراز مدت شکل خواهد گرفت و در سالهای آینده کشور را تهدید خواهد کرد و موجب بازیابی قدرت جریان چپ خواهد شد!

بررسی تاریخ معاصر نیز نشان می دهد که افول یک طیف سیاسی دقیقا زمانی آغاز می شود که به هدف نهایی خود بطور کامل دست یابند و اصلی ترین هدفشان محقق گردد. به عنوان مثال چنین شرایطی در فرآیند "ملی شدن صنعت نفت" رخ داده است. اتحاد میان نیروهای خواستار ملی شدن صنعت نفت زمانی به اوج رسید که آیت الله کاشانی از قتل رزم آرا توسط فداییان اسلام حمایت کرد. چندی بعد مصدق به نخست وزیری رسید و مورد حمایت آیت الله کاشانی قرار گرفت. سرانجام جنبش به رهبری کاشانی و مصدق به پیروزی رسید و در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ صنعت نفت ملی شد. با تحقق این هدف بزرگ، جنبش به علت فقدان هدف تبیین شده افول کرد و اختلافات جدی میان مصدق و کاشانی شکل گرفت.

اما اینک و با گذشت کمتر از ۱سال از انتخابات ریاست جمهوری، تعدادی اصولگرانما که طی سالهای اخیر در سایه ی چهره ی محبوبی چون محمود احمدی نژاد به اعتباری دست یافته اند که مدتها در حسرت آن بوده اند برای حذف این چهره ی محبوب و تبدیل وی به مهره ای سوخته دست بکار شده اند.

افرادی که خود در سالهای گذشته مواضعی همچون مواضع امروز رییس جمهور داشته اند اینک به مواضع انقلابی و اصولی دکتر احمدی نژاد می تازند و وی را تندرو می خوانند!

این طیف همواره با نوعی دورویی سعی در جذب تمام دسته های فکری را داشته اند اما در اکثر موارد توسط هر دو گروه عمده سیاسی منزوی شده اند....

این دوره حساس ، هوشیاری بیشتر وبلاگنویسان متعد و انقلابی را می طلبد تا به عنوان "افسران جنگ نرم" بر بصیرت توده ها بیفزایند تا به فضل خدا کشور از این مقطع حساس نیز عبور کند.

دستاورد فتنه88 برای یک آقازاده!

پروژه ساختمانی خانم«ف.ه»


http://www.javanonline.ir/Images/News/Larg_pic/5-2-1389%5CIMAGE634077838866782500.jpg

http://www.javanonline.ir/Images/News/Larg_pic/5-2-1389%5CIMAGE634077838871938750.jpg

http://www.javanonline.ir/Images/News/Larg_pic/5-2-1389%5CIMAGE634077838738032500.jpg

این پروژه که در نیاوران واقع بوده و در زمینی به مساحت چند هزارمتر بنا شده است،متعلق به «ف.ه» از فرزندان یک چهره سیاسی کشور می باشد.

پروژه ساختمانی یکی از آقازاده ها پس از یک سال سرانجام آماده و
در معرض فروش قرار گرفت.

فرد یاد شده که طی سالیان گذشته رفت وآمدهای بسیاری را به برخی کشورهای مختلف از جمله انگلیس و کانادا داشته در ایام انتخابات حضوربیشتری در ایران داشته و در حوادث بعد از انتخابات واغتشاشات به دفعات حضور پیدا کرده و حامیان کاندیدای اصلاح طلبان را به حضور در خیابان و آشوب دعوت می کرد.

وی حتی در یکی از اعتراضات خیابانی مدتی بازداشت شده بود،
طی سپردن تعهد آزاد شد اما در اعتراضات غیر قانونی دیگری نیز یافت.

از قرار معلوم در حالی که این آقازاده فعالیت های سیاسی- اعتراضی بسیاری را در سال گذشته در کارنامه خود داشته اما موفق شد پروژه ساختمانی خود را که میلیاردها تومان ارزش دارد به پایان برساند. 

 

با تشکر از :جنـبش پیامـکی احـمدی نـژاد

علی مطهری در صفین

جنگ صفین به آخر خود نزدیک می شود.مالک اشتر به چند قدمی خیمه ی معاویه رسیده است که می بیند سپاه معاویه قرآن ها را به نیزه کرده اند.ناگهان عده ای با شعار حق گرایی و قضاوت منصفانه به رهبری علی مطهری فریاد برمی آورند: وا اسلاما! اینها مسلمانند مگر علی(ع) قرآن ها را نمی بیند؟ امیرالمومنین(ع) می گوید:این حیله و فتنه است گول نخورید! الان مالک در چند قدمی خیمه ی معاویه است. علی مطهری می پرد وسط حرف امام و میگوید: حضرت امام! اینها مسلمانند،قرآن های روی نیزه حجت را بر ما تمام کرده آنوقت شما از فتنه حرف می زنید؟ حرفش که تمام میشود عده ای در حمایت از او تکبیر میگویند،در بینشان ابن ملجم را میشناسم.


امام باز میگوید:به بیراهه نروید!غبار فتنه جلوی چشمتان را گرفته است،بصیرت داشته باشید....


علی مطهری جواب میدهد:اصلا این اختلافات از زمانی شروع شد که شما بزرگان وسابقه داران اسلام را از خود طرد کردید،یعنی واقعا این بزرگان با آنهمه شکنجه و سختی هایی که در راه اسلام متحمل شده اند،حقشان از بیت المال با حق سایر مسلمانان برابر بود؟ می شد سهمی ویژه به جناب طلحه و زبیر اختصاص داد و شام را مثل دندانی کند تا سهم فرزندان آقای ابوسفیان باشد.....


امیر المومنین باز هم بر بصیرت و ضرورت شناخت فتنه تاکید میکند اما علی مطهری بی اعتنا به صحبت های امام دم از اقدامات افراطی یاران امام می زند.بعد هم رو میکند به یاران امام و میگوید:این جنگ و اختلاف ناشی از اقدام نیروهای افراطی 2 طرف است.بهتر است به جای دم زدن از جنگ و کشتن معاویه از وحدت با محوریت نیروهای میانه رو صحبت کنیم.به نظر من:  اول  امام(ع) باید از افراط گری های قبلی خود ویارانش و سخنرانی های تند نماز جمعه اش عقب نشینی و اعلام برائت کند.   معاویه هم که تا به حال دم از مخالفت با اسلام میزد،با قرآن بر نیزه کردن یک گام به جلو برداشته و اسلام را پذیرفته است.ما دیگر نباید با شعارهای افراطی فضا را متشنج کنیم.
بهترین راه حکمیت با محوریت نیروهای میانه روی طرفین است.


این موضع گیری چندپهلوی علی مطهری به مذاق معاویه خوش می آید و بیانیه ای صادر میکند و در آن میگوید:  ضمن تشکر از جناب آقای علی مطهری بنده در جهت نزدیک شدن به وحدت،جناب عمروعاص را به عنوان نماینده ی خود معرفی می کنم.


امیر المومنین که از روی ناچاری حکمیت را پذیرفته، مالک اشتر را به عنوان نماینده ی خود معرفی می کند.باز هم علی مطهری میگوید: حضرت امام! قرار شد وحدت با محوریت نیروهای میانه رو باشد، نه مالک که در  سپاه  آقای معاویه همه کینه اش را به دل دارند!  علی مطهری آنقدر از بالا چانه زنی می کند و ابن ملجم هم بین یاران امام فشار از پایین را اجرا می کند تا در نهایت علیرغم مخالفت امام(ع)، ابوموسی اشعری این پیرمرد میانه رو و مورد فبول طرفین به عنوان نماینده ی امام معرفی می شود.
حکمیت شکل می گیرد.عمروعاص و ابوموسی توافق می کنند تا هم معاویه را از خلافت خلع کنند و هم علی(ع) را. ابتدا ابوموسی بالای منبر میرود و اعلام می کند علی(ع) از خلافت خلع میشود. پس از او عمروعاص بالای منبر میرود و بر خلاف وعده اش اعلام می کند معاویه خلیفه ی مسلمین است. ابوموسی و علی مطهری مات و مبهوت به او نگاه می کنند.....

مالک را میبینم که زانوی غم بغل گرفته و گریه می کند.....

امیر المومنین(ع) رو به علی مطهری می کند و می گوید: نتیجه ی کارت را دیدی؟ چقدر گفتم بصیرت داشته باش ولی گوش نکردی!


 
علی مطهری جواب می دهد: بی جهت قضیه را بزرگ نکنید، فقط یک لغزش ساده بود........  

دزد گیر ۸۸ باز هم دزد گرفت!

چندی قبل رییس قوه قضاییه از کشف پرونده چند میلیاردی اختلاس در یکی از ادارات دولتی خبر داده بود که به دنبال ان چندین نفر دستگیر شده وشنیده شده این افراد در اعترافات خود به همکاری با فردی که یکی از مسپولیت های مهم کشوری را بر عهده دارد اعتراف نموده اند ...
کد خبر : 448تاریخ انتشار : 10:38 - 24 اسفند 1388

به گزارش حکمت نیوز ،شنیده شده به زودی یکی از مقامات بلند پایه دولت که اتهامات وی در چند پرونده  میلیاردی مفاسد اقتصادی به اثبات رسیده بازداشت خواهد شد .
چندی قبل رییس قوه قضاییه از کشف پرونده چند میلیاردی اختلاس در یکی از ادارات دولتی خبر داده بود که به دنبال ان چندین نفر دستگیر شده وشنیده شده این افراد در اعترافات خود به همکاری با فردی که یکی از مسؤلیت های مهم کشوری را بر عهده دارد اعتراف نموده اند .
گفته می شود برای دستگیری نامبرده مجوز های لازم از رییس جمهور  اخذ گردیده است و وی بعد از برکناری برای بازجویی در اختیار مقامات قضایی قرار خواهد گرفت .

سردار سازندگی و...

گزارش تحلیلی فارس درباره نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی

خبرگزاری فارس:نامه آیت الله هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر معظم انقلاب که دو روز مانده به روز رای‌گیری تاریخی کشور منتشر شده است، بیش از آنکه به قصد دریافت پاسخ از سوی مخاطب عظیم‌الشان نامه، نگاشته شده باشد به قصد توجیه اقداماتی صورت گرفته که در فاصله روز سه‌شنبه تا جمعه و حتی پس از آن به احتمال زیاد روی خواهد داد.


نامه این شخصیت محترم توام با گلایه‌هایی است که به اظهارات یک کاندیدای محوری در جریان یک مناظره تلویزیونی بر می‌گردد ولی در آن به جای پاسخ روشن به سخنان مطرح شده، از گرو‌ه‌ها، نسل جوان و به طور کلی جامعه تلویحا خواسته شده است تا به میادین و خیابانها بیایند و واکنش نشان دهند. در این نامه از شکل‌گیری «آتش فشان‌هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند» خبر داده شده و وسعتی به گستره میدان‌ها، خیابانها و دانشگاه‌ها به تصویر کشیده شده است.
این نامه در عین اینکه از آشوب‌ خیابانی و ناآرام شدن محیط دانشگاهی کشور _ که طی روزهای گذشته جلوه‌هایی از آن را مشاهده کرده‌ایم _ خبر داده و آن را موجه جلوه داده است، دولت و رئیس جمهور را عامل آشوب معرفی کرده به گونه‌ای که «ادامه آن را مخالف مصالح کشور و نظام و حتی رهبری» خوانده است.
در این نامه‌ی سرگشاده که شب گذشته به طور مبسوط و در برنامه ویژه از سوی یک تلویزیون فارسی مخالف انقلاب مورد بحث قرار گرفت و «بسیار مهم» و «تعیین کننده» خوانده شد، از رهبری خواسته شده تا موضعی بگیرند که «فتنه گران»، لقبی که در این نامه به دکتر احمدی‌نژاد داده است نتوانند نظام را در دست بگیرند.
نویسنده محترم در بخشی از نامه خود را مستظهر به پشتیبانی ملت ایران دانسته و خود را ادامه‌ طبیعی دوره رهبری حضرت امام خمینی (ره) و یک رکن اساسی انقلاب خوانده ولی در عین حال روند طبیعی انقلاب که سپردن مسئولیت به منتخبین جدید است را بر نتافته است. مقایسه مسئولین جدید با بنی‌صدر در حالی صورت گرفته است که توجیه آشوب در میادین، خیابانها و دانشگاه‌ها _ که در این نامه از آن سخن گفته است _ از مختصات بنی صدر است نه افشای مفاسد اقتصادی و تلاش برای کنترل فرزندان از سوی مقامات ارشد.
در این نامه سابقه انقلابی و همراهی با انقلاب و نظام با چنان تاکیدی توام شده که گویی رسیدگی به مسایل مالی یک مقام مسئول نه تنها مخالفت با انقلاب و نظام بلکه دشمنی با آن است. در این نامه اعتبار نظام با دفاع مطلق از اعتبار اشخاص ولو آنکه مرتکب تخلف مالی شده باشند، یکی تلقی شده است و حال آنکه اعتبار نظام از طریق پاکدستی مسئولان افزایش می‌یابد و با ضعف مالی مسئولان کاهش می‌یابد. طبعا پوشاندن تخلفات مالی نمی‌تواند ضربات مفاسد اقتصادی مسئولان با نظام را جبران کند.
در این نامه از رهبر معظم انقلاب خواسته شده است برای حل مشکل _ اشاره کوتاه رئیس جمهور به مفاسد فرزندان بعضی از مسئولان _ و برای ‌«رفع فتنه‌های خطرناک» و «خاموش کردن آتشی که دودش در فضا قابل مشاهده است» اقدام موثری بنمایند و مانع «شعله‌ورتر شدن این آتش» شوند.
سوال این است که آیا واقعا افشای مفاسد فرزندان بعضی از مسئولان به وقوع «فتنه‌های خطرناک» و «شعله‌ور شدن آتش» می‌شود یا اینکه بعضی‌ها تلاش می‌کنند» اوضاع اینگونه دیده شود؟ واقعیت این است که تازه شعله‌هایی برای کند شدن فتنه‌ها و فروکش کردن آتش مفاسد دیده می‌شود و این نه تنها خطرناک نیست بلکه مبارک نیز هست.
جناب آقای هاشمی ! همان‌گونه که در نامه‌تان مرقوم کرده‌اید، رهبری نظام در روزهای اخیر شما را دعوت به صبر و سکوت کرده‌اند، اما شما این توصیه را شکستید و به گونه ای دیگر عمل نمودید.
مگر شما معتقد به فصل الخطاب بودن رهبری در امور کشور نیستید؟ آیا سکوت رهبری هم، برای دوستداران نظام یک فصل‌الخطاب نیست؟ چرا باید نامه‌ای که به ظاهر خطاب به ایشان نوشته شده، به صورت عمومی منتشر شود. آیا انتشار این نامه جز با هدف مظلوم‌نمایی و فشار برای اعلام موضعی پیش از برگزاری انتخابات نیست؟
واکنش‌ افکار عمومی به نامه شما به گونه‌ای است که آن را نوعی فرار به جلو تلقی می‌کنند. شاید این نامه از یک سو با هدف وادار کردن احمدی‌نژاد به سکوت نوشته شده و از سوی دیگر با خطاب قرار دادن رهبری، درصدد برآمده‌اید فشارها را به گونه ای دیگر برای توقف افشاگری‌های بعدی آقای احمدی‌نژاد متمرکز کنید.
آقای هاشمی! بی تردید بنیان تخریب، تحقیر، اهانت و اتهام توسط اطرافیان و حامیان شما در مناظره‌های انتخاباتی سال 84 گذاشته شد و آقای احمدی‌نژاد بخش عمده‌ای از رأی خود را مدیون توهین‌ها و تخریب‌های نمایندگان شما در برابر دهها ناظر تلویزیونی است.
چه کسی فراموش کرده که هنوز ساعاتی از پیروزی قاطع رقیب جنابعالی در انتخابات نهم نگذشته بود که طرفداران شما رئیس جمهور منتخب را کوتوله‌ای سیاسی خواندند که قبای ریاست بر تن وی بلند و گشاد است و با اتهام کوته‌بینی بر مردم، آنان را فریب خورده شعارهای احمدی‌نژاد معرفی کردید. به راستی رمز سکوت و گاه همراهی شما با آن تخریب‌ها و گزافه‌‌گویی‌ها چه بود؟ چرا کینه‌‌های آن آنتخابات باید در حساس‌ترین روزهای این نظام، بار دیگر اینگونه سرباز زند؟
شاید فلسفه نگارش چنین نامه‌ ای، نگرانی از یک اتفاق بزرگ باشد که قرار است در روز جمعه جهانیان شاهد آن باشند. اگر مردم بار دیگر به دکتر احمدی نژاد اعتماد نمایند و برای 4 سال دیگرسکان هدایت قوه مجریه را به او بسپارند، واکنش شما به این انتخاب ملت چه خواهد بود؟ آیا اهانت به خود را معادل سست شدن و فروپاشی پایه‌های نظام اسلامی قلمداد می نمایید؟ آیا صواب است که در چنین شرایط حساس وسرنوشت ساز ، کشور ، روحانیت، احزاب ، جریانهای سیاسی، دانشگاه ها و... را در گیر موضوعات شخصی خود نموده وباعث یاس وناامیدی وکاهش مشارکت عمومی در انتخابات نمائید؟ آیا مردم این نامه را چیزی بیش از یک مانور تبلیغاتی- انتخاباتی و با هدف فرار به جلو و توجیه شکست در انتخابات آتی تلقی می نمایند؟ در حالی که جنابعالی شخصیت محترمی هستید و نباید وجاهت و عزت شما با غفلت و اشتباهی این چنین از جانب خودتان مخدوش شود.